هدف از این تحقیق بررسی آموزش فلسفه به کودکان و آموزش عالی با فرمت docx در قالب 27 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 

 

فهرست مطالب

2-3 آموزش فلسفه برای کودکان

2-3-1 مبانی آموزش فلسفه برای کودکان

2-3-2 اهمیت پرداختن به فلسفه برای کودکان و نوجوانان

2-3-3 اهداف برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان

2-3-4 ویژگی های (ماهیت و مبنا) برنامه ی فلسفه برای کودکان و نوجوانان

2-3-5 ویژگی ها، عناصر و اجزا، مزایا  و فواید

2-4 آموزش فلسفه در آموزش عالی

2-4-1 تاریخچه آموزش عالی در اسلام(دانشگاه جهان اسلام زمینه ساز دانشگاه کنونی جهان غرب)

2-4-2 اهداف آموزش عالی

2-4-3 رسالت دانشگاه

2-4-4 بررسی و تبیین مفهوم استادی و معلمی گری در دانشگاه

2-4-5 نقش دانشگاه در هویت دهی به دانشجو

2-4-6 فلسفه برای همه

2-4-7 ورود فلسفه در دانشگاه در ایران معاصر

2-4-8 دانشگاه و آموزش فلسفه

2-4-9 برنامه درسی متناسب آموزش فلسفه به دانشجویان

2-4-10 مسائل و موانع، چالش های پیش رو

2-4-11 آموزش بزرگسالان

2-4-12 خصوصیات دوران جوانی(5 شاخصه ی اصلی)

2-4-13 تجربه آموزش فلسفه در دانشگاه های ایران

منابع

 

 

اندیشه آموزش فلسفه برای کودکان، قویا با اندیشه ها، روش و منش سقراط ارتباط دارد(قائدی 1384). برای سقراط و پیروان او، مسیر دانایی با شناخت نادانی فرد آغاز می شود. نقش معلم را می توان با ماما مقایسه کرد. معلم باید به صورتی بپرسد که اجازه دهد حقیقت آشکار شود. همانند ماما، معلم به تولید اندیشه کمک می کند(هاینس، 2002: 46) این گفته سقراط که "زندگی ارزشیابی نشده، ارزش زیستن ندارد"، زیربنای حرکت این برنامه درسی دانسته شده است(اسپیلتر، 1993، جنکینس، 2002، به نقل از قائدی).

 

 

 

 

در جهان پیچیده امروز، افراد برای برخورد منطقی با چالش ها، به یادگیری مهارتهای تفكر نیازمندند . از سوی دیگر « فلسفه »  برای كودكان به عنوان یكی از ابزارهای اصلی پرورش مهار ت های تفكر در ، كودكان شناخته شده است. ما می توانیم بچه ها را در سطح خودشان كنجكاو و پرسشگر بار بیاوریم و سعی كنیم تا آنها یاد بگیرند كه با دلیل حرف بزنند و با دلیل بپذیرند . این در حالی است كه برنامه (فلسفه برای کودکان) در بیش از 100 كشور در حال انجام است. لیپمن معتقد است كه تفكر باید محور « فلسفه برای كودكان » تعلیم و تربیت قرار گیرد. او معتقد است استفاده از فلسفه برای به كار انداختن ذهن شاگرد است . ارائه درس در كلاس باید از سوی دانش آموز باشد و معلم فقط نقش هدایت كننده داشته باشد(لیپمن، 1993: 24- 31).